مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
حاتم بخـورد حـسرت این ساز دهـانم از ذکـر کـریـمی که شده ورد زبـانـم آن روز که بر داغ حسین اشک بریزم روزی ست که بر خانۀ تو درب زنانم در را به رویم باز کن از چه نگرانی؟ من نیـز چنان مـادر تو سوخـته جـانم بازار و یا کـوچه، قـسـم خـوردهام آقـا جایی که شلوغ است خودم را برسانم کودک شدم و صحـن برای تو کشیـدم ای کاش در این کودکی خـویش بـمانم |